به معلم مان وطنم که بی بهانه عشق رادر وجودکودکانمان جاری می کنند…..
- شناسه خبر: 53828
- تاریخ و زمان ارسال: 12 اردیبهشت 1397 ساعت 20:47
- بازدید : 86 views
- نویسنده: modir
عطر شعمدان و لاله
کو آب بابا نان _همین نان سه حرفی
تکلیف شب های زمستان های برفی
آن مرد در باران که اسبی تیز رو داشت
بسته به پشت زین خود خورجین نو داشت
“عمری بجز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند وما باور نکردیم”
امروز بعد از سالیانی که گذشته
چون برق افسون زمانی که گذشته
دلتنگ عطر شعمدان و لاله هستیم
دلواپس آن کودک ۹ساله هستیم
آن کودک ۹ ساله با آن لهجه ی رک
قبراق و محکم ،نرم و نازک وچست و چابک
یادش بخیر تنها بجرم خط زشتم
تصمیم کبری را سه بار از رو نوشتم
ای همکلاسی ،افق های جلی کو
کوه دل من ریخت یارب ریز علی کو
کو نیمکت های قشنگ خاک خورده
در پشت این بغض غریب ،این بغض مرده
شب شد چرا بابا نیامد نان نداریم
یک ذره نور و شبنم و باران نداریم
مهرآسا پروینی