دکتر نباتی
- شناسه خبر: 208
- تاریخ و زمان ارسال: 22 دی 1393 ساعت 14:12
- بازدید : 2,861 views
- نویسنده: modir
قبل از خواندن مطلب برای حمایت از ما روی بنرهای زیر کلیک کنید. در امد حاصل از کلیک شما در امور خیریه هزینه خواهد شد.
پس با نیت خیر کلیک کنید.
شاید بسیاری از اهالی تهران، اسم “حاج آقا نباتی” را شنیده باشند. پیر مهری که با دادن نبات متبرک و خواندن دعا بیماران لاعلاج را شفا میدهد. حاج حسین قنبری قائم معروف به حاج آقا نباتی از شاگردان عارف بزرگوار مرحوم استاد «سید ابوالحسن حافظیان» (از شاگردان شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)) است که در جوانی با رعایت ارشادات ایشان به مقاماتی دست میابد تا جایی که استاد ایشان بشارت میدهند: “الحمدلله که اشتباه نکردم و بعد از ۲۶ سال آن کسی را که میخواستم پیدا کردم … از امروز شما میتوانید برای امراض اشخاص طلب شفا کنید” … و سال هاست که منزل ایشان،محل رجوع مومنین است تا به واسطه ایشان به منبع بی پایان لطف الهی متصل شوند و با شستشوی خویش در دریای بی کران رحمت الهی از بیماری های روحی و جسمی رهایی یابند. این مستند، به معرفی حاج حسین قنبری و موارد متعدد از افرادی میپردازد که به دست ایشان شفا یافته اند.
کراماتی از پیرمهر
پیر مهر
نشانی منزلش میان اهالی منطقه یک، شهره است. دو کلمه «دکتر» و «نباتی» به هر منظور و از دهان هر کس بیرون بیاید و هر چند پیش درآمد جمله ای طولانی باشد، برای ساکنان خیابان جنب ایستگاه آتش نشانی دزاشیب کفایت می کند تا انگشتشان را به سمت کوچه ای نشانه روند و خانه ای قدیمی را نشان دهند که تمام ایام سال کانون توجه خانواده های بیماران لاعلاج و بدحال است. «دکترنباتی» در این خانه «امید به زندگی» با کمک «شفابخش مطلق» هدیه می دهد.
پرده ای روی اسم واقعی
اینکه باور قلبی و نقطه اتصال روحی عده ای با خداوند به حدی است که اثرش، شعاعی به اندازه بیدار کردن امید زندگی و شفا یافتن هزاران نفر دارد، حقیقت محض است. «دکترنباتی» هم جزو همین دسته محسوب می شود. وی از سال ها پیش به چهره ای مشهور برای درمان بیماری های لاعلاج تبدیل شده و آوازه اش در جای جای نقاطی که بیماری با ناخوشی مزمن دست و پنجه نرم می کند، رفته است. البته به حق می توان این پیرمرد خوش برخورد را از نوادر روزگار و شاید از آنهایی دانست که فقط یک بار متولد می شوند، چرا که او بدون استفاده از دارو تنها با تکه ای نبات که دعای خاصی روی آن می خواند و صدالبته امید به خداوند، تاکنون هزاران نفر را از انتهای راه زندگی به آغوش گرم و مشتاق خانواده هایشان باز گردانده است. شهرت او به «نباتی» از همین جا سرچشمه می گیرد. هر چند عده ای با اشاره به تابلویی که در سر در خانه اش جا خوش کرده و ساعت ملاقات بیماران را در خود جای داده است، نام واقعی اش را «قائم قنبری» می دانند، اما همه او را با عنوان «حاجی نباتی» می شناسند.
میان همسایه ها
اهالی خیابان شهیدرمضانی در تعداد سال هایی که دکتر نباتی میان همسایه هایشان سکنی گزیده به عدد واحدی نمی رسند. «سیدیحیی دشتکی» از ۴۰ سال پیش تاکنون در این خیابان خواروبار فروشی نسبتاً بزرگی را اداره می کند و همسایگی با دکتر نباتی را حدود ۲۵ سال می داند. اما «نبی الله غفاری» آهنگری که از ۲۷ سال قبل در این خیابان به کسب و کار مشغول است و زندگی می گذراند، قاطعانه اعلام می کند: «حدود دوازده سال است دکتر نباتی اینجا آمده.» اما همه اهل محل می دانند پیرمردی که از پزشکی فقط شفا دادنش را به خوبی می شناسد، پیشتر منزلی در خیابان گرگان داشته که به واسطه آلودگی هوا و شلوغی محیط، زندگی در منطقه ۱ را به آن ترجیح داده است. آماری که همسایه ها راجع به تعداد مراجعان اعلام می کنند حدود ۶۰۰ نفر را نشان می دهد. خانه قدیمی دکتر نباتی، روزهای یکشنبه و چهارشنبه هر هفته که به روز ملاقات موسوم است، پذیرای این عده می شود. اما تقسیم بندی مراجعه کننده ها به این صورت است که صبح ها برای شفا گرفتن تعیین شده است؛ یعنی هر کس از بیماری خاصی رنج می برد باید پس از تعیین وقت قبلی که با تلفن و در روزهای دوشنبه و پنجشنبه انجام می شود، صبح روز یکشنبه یا چهارشنبه جلو در منزل دکتر نباتی حاضر باشد. کسانی هم که با مشکل کاری دست به گریبانند بعدازظهر همان روزهای تعیین شده به ملاقات دکتر نباتی می آیند هر چند شاید در مورد اخیر، اطلاق لفظ «دکتر» چندان صحیح نباشد.
این تعداد مراجعه کننده حتی دو روز در هفته با ظرفیت خیابان رمضانی پور همخوانی ندارد. خانمی که مشغول جابه جایی سینی های حلوا و خرما در صندوق عقب اتومبیل است تا برای شرکت در مراسم سالگرد مادرش راهی بهشت زهرا شود، در این باره توضیح می دهد: «خوب چون می دانیم مردم گرفتارند و به امید بهبودی و گشایش کار اینجا می آیند، از ترافیک و سر و صدایی که ایجاد می شود، زیاد دلخور نیستم البته قبلاً اوضاع حسابی وخیم بود.» دخترش صحبت او را ادامه می دهد: «تا دو، سه سال پیش، ملاقات با دکتر نباتی به تعیین وقت قبلی نیاز نداشت و مردم از شهرستان می آمدند و چند روز چند در صف می نشستند و همانجا می خوابیدند و می خوردند تا نوبتشان بشود. اما از چندسال پیش، خدا خیرش بدهد به فکر همسایه ها هم افتاد و ملاقات را به اخذ وقت قبلی موکول کرد که این کار خود به کاسته شدن از ازدحام و ترافیک خیابان و نیز رعایت بهداشت محیط عمومی انجامید.»
به چشم دیده ایم، شفا گرفته اند…
همسایه ها هم از امتیازات همجواری با دکتری که آوازه اش در کل ایران پیچیده و از ملزومات پزشکی هیچ ندارد، بهره می برند. «سیدیحیی» همان مغازه دار قدیمی از عمویش می گوید که هر چند اکنون میان ما نیست، اما درد زانو امانش را بریده بود:« به پزشکان زیادی مراجعه کردیم اما گفتند بیماری اش به خاطر کهولت سن است و علاج ندارد. در نهایت، از دکتر نباتی برایش نبات گرفتیم و درد پایش از بین رفت.» آهنگر محله دکتر نباتی هم درباره یکی از دوستانش که زمان جنگ ترکشی را به یادگار در بدنش گذاشت نقل کرد: «شب ها از درد نمی خوابید اما پس از ملاقات با حاج آقا نباتی، می گفت ۷۰ درصد دردم کم شده و شب ها راحت می خوابم.»
شفایافتن بیمارانی که ما حتی از بردن نام مرضشان وحشت داریم، دیگر پیش همسایه ها عادی شده است. «مریم هاشمی» که به توانایی خدادادی دکتر نباتی یقین کامل دارد می گوید: «مریض های سرطانی بعد از خدا به دکتر نباتی روی می آورند و ما بارها دیده ایم که بیماران سرطانی با متبرک شدن توسط دکتر و خوردن نبات از دست وی بهبودی کامل یافته اند.»
یک معامله نابرابر: زندگی در مقابل هیچ …
اما اینکه همجواران دکتر نباتی چطور از شفایافتن بیماران آگاه می شوند بجز نزدیکی و حسن مجاورت که باخبری از حال همسایه را نتیجه می دهد به هدایای رنگارنگی که گاهی ارزش مادی بسیار زیادی دارند، برمی گردد. هر از گاهی شفایافتگان فعلی با خانواده هایشان برای قدردانی از دکتر نباتی دوباره راهی منطقه یک و خیابان شهید رمضانی می شوند و بسته به توانایی مالی شان، هدیه ای برای وی همراه می آورند اما همسایه ها و کسانی که از مرام و سیاق دکتر نباتی باخبرند، می دانند دکتر هیچ گاه هدیه ای را نپذیرفته و نمی پذیرد. حتی گاهی دیده اند که برخی از صبح تا عصرشان را با پیشکشی گرانقیمت کنار ورودی خانه این پیرمرد سیر چشم سر کرده اند تا شاید در مقابل کمکی که دکتر با لطف خدا به خود یا یکی از اعضای خانواده شان کرده است، هدیه ای دنیایی تقدیمش کنند، اما این یک معامله معمولی نیست. دکتر از هیچ کس یک هل پوک هم نمی پذیرد والسلام. شاید او خود را وسیله ای از جانب خداوند می داند که وظیفه ای جز شفابخشی و امید زندگی دادن به دیگران پیش رو ندارد.
معجزه پیش از عمل جراحی اتفاق می افتد
با آن که دکتر نباتی پذیرای بیماران است، ولی از پذیرفتن دو گروه بیمار جداً سرباز می زند و در خانه امید را به رویشان نمی گشاید. همسایه ها حالا بعد از گذشت سال ها به چم و خم رفتار وی آگاهند و می دانند که دکتر مریض زن بدون همراه مرد که محرمش باشد نمی پذیرد. سیدیحیی دشتکی به نیابت از طرف بقیه تکلیف کسانی که بدنشان را به تیغ جراحی سپرده اند معلوم می کند: «اگر بیماری قبل از مراجعه به دکتر نباتی به بیمارستانی رفته و عمل کرده باشد، دکتر اصلاً او را نمی پذیرد.» برای دانستن پاسخ خود دکتر هم همسایه ها مأیوس به من می نگرند که قصد دارم زنگ خانه اش را به صدا درآورم. مریم هاشمی با لحنی دوستانه تذکر می دهد: «حاج آقا نباتی هیچ خبرنگاری را به خانه اش راه نمی دهد.» و دستم شل می شود و از روی زنگ می افتد.
حالا که ساعتی از روز گذشته و هر لحظه به تعداد جمعیتی که چشم امید به دری که چند دقیقه یک بار باز و بسته می شود و ده نفر با هم داخل و به فاصله چند لحظه یک یک خارج می شوند و برق شادی در چشمانشان می درخشد، افزوده می شود. چند نفر از کارگران ساختمانی که نزدیک کوچه محل زندگی دکتر نباتی به احداث بنا مشغولند، از جمع جدا شده و برای خرید چند تخم مرغ راهی مغازه سیدیحیی می شوند. آنجاست که از موضوع بحث ما آگاهی می یابند.
یکی از آنها با تعجب با صدایی که به زحمت از گلویش خارج می شود، همانطور که خاک روی لباسش را می تکاند، می گوید: «مگر این بنده خدا خودش آسایش نمی خواهد که بیست و چهار ساعت مریض بدحال و اقوام گریانش در خانه او می آیند و تقاضای کمک دارند؟ ما که چند وقت است اینجا مشغول کاریم به جای حاج آقا نباتی کلافه شده ایم. از بس وقت و بی وقت مریض آمد زنگ خانه اش را زد روز تعطیل و غیرتعطیل هم ندارد، انصاف هم خوب چیزی است…» «اکبر.ع» با نگاهی عاقل اندرسفیه به کارگر معترض و دلسوز یادآور می شود: «خداوند که به چنین شخصی چنین موهبتی عطا فرموده تا مردم به وسیله او شفا بیابند، مطمئن باشید صبر و حوصله و ظرفیتش را پیشتر به او بخشیده است، پس زیاد نگران نباشید.»
التماس دعا
صف طویل پر است از انسان های دردمندی که به انتظار نوبت ایستاده اند. «مهران اسماعیل پور» سرآسیمه از راه می رسد و شرایط را می پرسد. کسانی که داخل صف از درد به خود می پیچند یا گریه می کنند به او می گویند باید از قبل وقت بگیرد. او که مادرش را در بیمارستان شهدای تجریش به علت تومور مغزی بستری کرده است، سراسیمه شماره تلفن را می نویسند و هنوز اندکی فاصله نگرفته که با صدای زاری مردی دیگر می ایستد. ضجه های مرد که روی صندوق عقب اتومبیل به نوشتن نامه ای برای دکتر نباتی مشغول است، همه را متأثر کرده است. آقا مهران علت این همه شیون را می پرسد. مرد سرش را از روی کاغذ بلند می کند. اشک پهنای صورتش را خیس خیس کرده و هق هق امانش را بریده است: «آقا فقط دعا کنید… بچه ام…» و دوباره با صدای بلند می گرید. از میان ضجه هایش به گوش می رسد: «پسرم فقط دوسالش است از سه روز پیش که به دلیل بی حالی به دکتر مراجعه کردیم متوجه شدیم تومور مغزی دارد. مادرش فکر می کند خوب می شود.» و در ادامه از خداوند می پرسد: «خدایا اگر امتحان است که این سه روز کل زندگی مان سیاه و زیر و رو شد بس است، اگر تقاص است چرا بچه که مثل فرشته هاست باید آزار ببیند؟» حاج آقا نباتی انگار کسی به او گفته باشد پدری بیرون ضجه می زند، از داخل دارالشفایی که قائم نامیده اش، بیرون می آید. با لحنی آرام و امیدبخش به پدر کودک دوساله دلداری می دهد: «نگران نباشید، بیشتر کسانی که اینجا ایستاده اند از همین مشکلات دارند اول به خدا توکل کنید بعد بچه را بیاورید پیش من …» اینجاست که بیماران دیگر نور امیدی را که تابیده است به خوبی در می یابند و به مرد دلداری می دهند: «انگار حکمتی در کار بود که حاج آقا بیاید و تو را ببیند. حتماً خداوند خواسته کودکت سلامتی اش را باز بیابد وگرنه چه لزومی داشت دکتر نباتی بیرون بیاید و به تو این حرف ها را بزند؟ برو وقت بگیر و تا دیر نشده طفل معصوم را بیاور پیش حاج آقا. ان شاءالله خداوند خودش شفا بدهد…» مرد با زانوانی لرزان بلند می شود و «التماس دعا» بر زبان می راند، همه با صدای بلند جوابش می گویند و متقابلاً التماس دعا دارند. داخل صف هر کس برای شفای بیماری لاعلاج یا صعب العلاجش از دیگری می خواهد برایش دعا کند. اینجا بازار دعا حسابی گرم است. پدر می گوید: «نیت کردم اگر پسرم خوب شود تا عمر دارد غلام حلقه به گوش اهل بیت بماند.»
این در چه درد دل ها روی خود دارد
خدا نکند روزی گرهی در کارتان بیفتد اما اگر گذرتان به خیابان شهید رمضانی و دارالشفای قائم افتاد، نگاهی به در ورودی آن بیندازید. اگر جای خالی دیدید جایزه دارید. هر کس حرف دلش را با خودکار یا ماژیک روی در نوشته است: «حاج آقا! آمدیم از راه دور مریض سرطانی داریم، التماس دعا ….»، «دکترنباتی؛ خانوادگی ناراحتی اعصاب داریم، التماس دعا …» و بعضی مشکلات دنیایی شان را با دکتر نباتی در میان گذاشته اند: «حاج آقا مستأجریم التماس دعا…» البته برخی از این خطوط با سماجت خودشان را در تیررس نگاهتان جای می دهند و بعضی با بی حالی و بی رمقی آخرین تلاش خود را برای ماندن روی در ورودی به کار بسته اند.
خواندن این همه درد دل که حتی روی زنگی که دکمه اش از جا درآمده مهارت خاصی می طلبد. با این همه اگر خدای ناکرده خواستید برای مریضی که از او قطع امید کرده اند کاری انجام دهید، به این خانه بیایید، خرجی ندارد دکتر نباتی حتی نبات را هم مجانی به شما می دهد. فقط کافی است چاقوی جراحی بدن بیمار را لمس نکرده باشد. اگر نشانی را پیدا نکردید، نگران نباشید. مغازه دارها عادت کرده اند روزی هزاربار پس از شنیدن نام «دکترنباتی» از پشت پیشخوان بیرون بیایند و خانه این پزشک بی دارو اما شفابخش را نشانتان بدهد.
فقط می ماند یک نکته و آن اینکه چهره پرصلابت دکتر نباتی اجازه نداد از او بپرسیم: «چطور شد توانایی خود را کشف کرد؟ آسایشش چقدر به هم خورده است؟ چند سال است به واسطه ای برای شفابخشی بیماران تبدیل شده است؟ نام واقعی اش چیست؟ از پزشکی چقدر سر رشته دارد؟» و … انگار دیواری نامرئی اجازه نداد آن فضای دلنشین با پرسش هایی که رنگ و بوی دنیایی دارند شکسته شود.
جهت ثبت نام بیماران، برای ملاقات روزهای دوشنبه و پنجشنبه ،
از ساعت ۷ صبح تا ظهر
با تلفن ۰۲۱۲۲۵۱۶۲۴۰
پاسخ گوی آقایان می باشد
روزهای ملاقات فقط یکشنبه و چهارشنبه
صبح می باشد برای امراض
برای ملاقات در جهت رفع مشکلات کاری،مالی،خانوادگی، استخاره
و مشکل نازائی فقط آقایان می توانند بعد از نمازظهر
روزهای یکشنبه و چهارشنبه حضوری مراجعه نمایند
فقط برای مشکلات کاری ، شرطش اینکه یک هفته قبلش
نباید نماز قضا داشته باشند( و با آستین کوتاه نباشید )
برای دعای اولاد :آقایان تا چهل روز نمازهای واجب را قضا نکنند.
و خانم ها علاوه بر پوشش چادر ( حجاب کامل )
واجبات شرعی را انجام دهند
آدرس : تجریش- سه راه نیاوران- جنب آتش نشانی
خیابان شهید رمضانی- بن بست درالشفاء قائم
بازهم تاکید میکنم: عارف والا مقام دکتر حسین قنبری تا به حال ریالی از کسی دریافت نکرده و نمیکند.
راهی برای دیدن حاجی اقا نباتی بگی تلفنی نمی توانم وقت بگیرم چکار کنم
فقط تلفنی هست
سلام والا من هم مشکل دارم با شماره که دادند موفق نشدم وقت بگیرم حضوری رفتم باز جوتب دادند که تلفنی باید وقت بگیری نمیدانم چکار کنم اگر هم بروم انجا بنشینم جوابم را نمیدهند تلفنی هم یکماه است تماس می گیرم ولی اشغال چطور بتوانم وقت بگیرم
سلام من سوال دیگری دارم راستش من برای لرزش چشمم هر ۳۵ روزی میرم حجامت تا شدتش کمتر بشه الان که خدمت دکتر رسیدم نمی دونم بازم برم یا نه به دکتر نباتی اعتقاد کامل دارم لطفا کمکم کنید
بله برین . تاجایی که میدونم باید درمان رو هم ادامه بدین
سلام خسته نباشید من دیروز خدمت دکتر بودم ایشون به من گفتند بهتر ضدی باز بیا. سوال من این این جمله را برا همه بیماران به کار می برند. یا که من امیدوار باشم به خوب شدنم ؟ لطفا جواب مو بدید
خیر به همه نمیگن شما هم خواهشا بعد از معلوم شدن نتیجه در این قسمت بفرمایید تا مخاطبان بهره ببرند.
سلام
خداوند مهربان دکتر نباتی را برای ما نگه دارد
انشاءالله تا ظهور امام زمان بماند و مشکلات بندگان خدا را حل کند
التماس دعا حاج آقا قنبری